بیاد فروغ فرخزاد
بیاد فروغ
من
تنهایی اتاقم را به تو تقدیم می کنم
تا به تبلوی سهرابی ،که بر دیواررنگی اتاقم هست
آرام گیری
وبا صدای پای آبش هم صداشوی
تا اوج
وتاعرش بی رنگی همسفر مسافرش شوی
ویک روزفرمان زندگیت را به سوی نور پیچاندی
وبایک درخت همیشه سبز شدی
آری،
آن روزبه فکرخوشبختی دخترکی بودی
وپس ازتو ساعت هزاران بار نواخت
وتمام هستی من
همان آیه های تاریک شعرهایت شدپس از توتمام آنپسرکانی که به تو عاشق بودند
ازکوچه ماکوچ کردند
پس از تومن هیچ وقت جرات نکردم
لای کتابت را باز کنم
وپس ازتومن
به
فکرتولدی دیگر هستمتولدی دیگر